چند هفته ی پیش نمایشگاه رسانه های دیجیتال در مصلای تهران برگزار شد. در بدو ورود به نمایشگاه , بزرگی مصلا و میزان هزینه ی ساخت این بنا بیشتر از خود نمایشگاه جلب توجه میکرد. من فکر می کنم که زمینی به این وسعت در یه همچین نقطه ای از شهر میتونست تا حدی روی قیمت زمین در تهران هم اثر بذاره. وارد نمایشگاه که شدم , احساس کردم وارد پاساژ های سی دی فروشی بازار های ولیعصر شده ام. وضعیت نمایشگاه واقعا تاسف انگیز بود. بیشتر نمایشگاه به سایت های اینترنتی مذهبی اختصاص پیدا کرده بود. تنها یه غرفه رو دیدم که محصولی بدیع ارائه داده بود. دوستم از مسوول غرفه پرسید: آقا این نرم افزارتون چجوریاست؟ طرف گفت: رشته ات کامپیوتره؟ دوستم گفت: نه. و بعد با نگاه عاقل اندر سفیه مسوول غرفه مواجه شدیم. من گفتم: من رشته ام کامپیوتره. طرف هم افتخار داد که ما رو با نرم افزارشون آشنا کنه. در توضیحاتی کامل و با استفاده از 9 کلمه ی انگلیسی در هر 10 کلمه به من نرم افزارشون رو معرفی کرد. اون چیزی که در آخر من از این نرم افزار فهمیدم این بود که این بنده های خدا , یه برنامه ی پردازش تصویر و تشخیص چهره ی خارجی رو دزدیده بودند و براش منو های فارسی ساخته اند و با این نرم افزارشون کلی هم کلاس میذاشتند.
البته اگه از حق نگذریم و بخواهیم نکات مثبت نمایشگاه مذبور رو هم ذکر کنیم , باید به کباب ترکی(عکس زیر) نمایشگاه اشاره کنیم. با 1500 تومن یک کباب ترکی با کیفیت رو میتونستید تناول کنید که این خودش مساله ی خیلی مهمی بود که باعث شد که کلی بهمون خوش بگذره.
منتظر موندیم تا برگزاری نمایشگاه الکامپ 2008 تهران. این نمایشگاه هم در بدو ورود نکته ای برای جلب توجه داشت. اون هم آرم نمایشگاه بود که سر در همه ی ورودی های نمایشگاه تو ذوق میزد. شاید شما هم متوجه این موضوع شده باشید. اگه همین الان استارت ویندوز رو بزنید و وارد منوی اصلی برنامه بشید و کنار گزینه ی Internet explorer رو نگاه کنید آرم نمایشگاه الکامپ خودمون رو میبینید. واقعا این مایکروسافت مستکبر و کثیف خیلی دزد ناشی ای تشریف داره که انقدر تابلو میاد آرم نمایشگاه الکامپ ما رو می دزده و می چسبونه به این مرورگر زپرتیش.
بیشتر زمانی که در نمایشگاه بودم رو در سالن های 40 و 41 که مربوط به نرم افزار بودم گذروندم. نسبت به سال های قبل شرکت های برنامه نویسی بیشتری در نمایشگاه غرفه داشتند. این قسمت کار میتونه فرصت مناسبی برای دانشجویان کامپیوتر برای پیدا کردن کار مناسب باشه. بعضی از این شرکت ها هم برای پیدا کردن دانشجوهای دقیق و زرنگ مثل من :-), ایمیل های دریافت رزومه و آگهی های استخدامی خودشون که اغلب دستنویس بودند رو در جاهایی که کمتر در دید هستند قرار داده بودند. قسمتی از تفریح من در این نمایشگاه پیدا کردن این آگهی ها در نقاط کور دکورهای این غرفه ها بود.
در نمایشگاه , به دنبال سرویس بهداشتی بودم که با دیدن صحنه ای(عکس زیر) , احساس سیاهپوستان آمریکایی در دهه 50 که حق استفاده از دستشویی سفید پوستان نداشتند رو پیدا کردم. یک دستشویی پیدا کردم اما متاسفانه ایرانی ها حق استفاده از این دستشویی رو نداشتند.
در مجموع کباب ترکی نمایشگاه رسانه های دیجیتال خیلی بهتر از همبرگر نمایشگاه الکامپ بود.
در طول بازدید از این نمایشگاه , بیشتر اوقات به خاطر ویبره ی موبایلم در حال لرزیدن و انجام رقص بندری بودم. همراه اول در طول سه ساعت با فرستادن 27 پیام تبلیغاتی برای بازدیدکنندگان , استفاده کنندگان از همراه اول رو حسابی مورد عنایت قرار داد.
واضحه که با کمی توجه بیشتر و مدیریت دقیق تر , نمایشگاه های کامپیوتر تهران میتونند کیفیت خیلی بهتری پیدا کنند. فکر نمی کنم گذاشتن نیمکت , سرویس بهداشتی , آبخوری , بوفه های با کیفیت تر در نمایشگاه هزینه ی خیلی زیادی داشته باشه. این ها نکاتی فرعی هستند , اما خیلی مهم. مثلا برای طراحی یک آرم مناسب میشد فقط با پرداخت 100 هزار تومن به یک گرافیست معمولی یه طرح قابل قبول و بهتر رو به جای آرم اینترنت اکسپلورر به کار برد. مسایل دیگری مثل ساعت نامناسب برگزاری نمایشگاه هم وجود داره. اغلب بازدیدکنندگان این نمایشگاه مجبور هستند از ساعات کاری خود برای بازدید از این نمایشگاه صرف نظر کنند. رفت و آمد به نمایشگاه هم یک مشکل قدیمیه که امسال هم وجود داشت. برای برگشت از نمایشگاه به منزل هم حتما باید دو ساعتی وقت کنار میذاشتیم. امیدوارم سالهای بعد وضعیت بهتری رو شاید باشیم که شرکت های خارجی هم رغبتی برای حضور در این نمایشگاه از خودشون نشون بدن.
پس نوشت 1: به دنبال عکسی از آرم نمایشگاه الکامپ میگشتم که متوجه مساله ای شدم. سرچ فاصله+”عکس” در ابتدای عبارت مورد جستجو ممنوع می باشد. اگر در نوار گوگل یکبار اسپیس بزنید و بعد بنویسید “عکس” به صفحه ی آشنای مربوط به آقا قیل.تره خواهید رسید.
پس نوشت 2: جناب آمیر , یک کودک متوهم , سایت www.drawahouse.com رو معرفی کرد. در این سایت شما یک نقاشی به سبک نقاشی های دوران کودکی خود می کشید و سپس به چند سوال پاسخ میدید سپس نرم افزاری , نقاشی و پاسخهای شما رو تحلیل میکنه و گزارشی کوتاه از شخصیتتون ارائه میده. اینجا هم می تونید نمونه ای از کار با این سایت رو ببینید که حاصل کار سروش , سه ساله از تهران میباشد.
پس نوشت 3: AFC فدراسیون فوتبال آسیا , یکی از بدترین فدراسیون های فوتبال ایران رو به عنوان بهترین فدراسیون فوتبال سال آسیا انتخاب کرد. ( ! )
پس نوشت 4: وبلاگ های کودکی گمشده , روزمرگی , آقای حاجیلو , Morteza&Marsh و Farasun هم وبلاگهایی هستند که پیشنهاد میکنم خوندنشون رو امتحان کنید.
پس نوشت 5: کسی جایی رو در تهران میشناسه که سفارش تکی برای چاپ یک عکس یا نوشته بر روی لباس با قیمت مناسب قبول کنه؟
پس نوشت 6: برای تفریح می تونید اینجا یک تست شخصیت بدید. این هم نتیجه ای بود که این سایت به من نشون داد , که میتونم بگم 80 درصدش درسته.
“تو یک تیپ “نابغه” هستی. تو می توانی ساکت و کم حرف باشی اما پشت ماسک خاموش و کم حرف تو، یک ذهن فعّال وجود دارد که به تو اجازه می دهد که همه موقعیّتها را تجزیه و تحلیل کنی و در پایان، راه حل های خلّاقانه و دور از ذهنی را انتخاب کنی! مردم عادی این تحلیلهای ذهنی تو را نمی فهمند و فکر می کنند که پنهانی مشغول دوز و کلک چیدن هستی!به هر حال، سلیقه و اصالت، نقاط قوّت تو هستند و مردم وقتی که تو را بشناسند، به قضاوتها و تصمیماتت احترام می گذارند. و اگر یاد بگیری که فقط یک کم خوش برخورد تر باشی، می توانی رهبر بسیار خوبی باشی. تو مطمئنّاً چنین تصوّری را در همه ایجاد می کنی. فقط مطمئن شو که همه نقشه ها و دسیسه هایی که پشت پرده مشغول کار کردن روی آنها هستی، بی خطر باشند!”
نقل قول از صحبت